جسی (ایتان هاوک) و سلین (جولی دلپی) عاشق یکدیگر هستند. آن ها در شب آخر تعطیلاتشان در یونان، خاطرات زندگی مشترکشان را به یاد آورده و درباره ی تاثیرات انتخاب های مختلف زندگیشان فکر می کنند...

نه سال پیش، بین «جسی» و «سلین» یک رابطه عاطفی شکل گرفت و پس از آن قرار گذاشتند که شش ماه بعد یکدیگر را ملاقات کنند، ملاقاتی که البته هرگز اتفاق نیفتاد. اکنون جسی به خاطر کتاب جدیدش در اروپا به سر می برد، کتابی که در آن خاطراتش با سلین را بازگو کرده است و هنگامی که در یک کتاب فروشی کوچک در شهر پاریس حضور دارد بار دیگر با سلین رو به رو می شود و برای هر دو آنها احساسات گذشته دوباره تداعی می شود. البته جسی یک ساعت بیشتر فرصت ندارد چراکه باید به فرودگاه برود ولی از تمام این فرصت برای بودن در کنار سلین و صحبت کردن با او استفاده می کند...

یک مرد و زن جوان همدیگر را در ایستگاه قطار اروپا ملاقات می کنند و بعد عاشق یکدیگر میشوند و به وین سفر میکنند...

« باستر » ( کیتن )، آپاراتچى و نظافتچى سینماى محله ،مشتاق است که با رموز کارآگاهى آشنا شود.در عین حال می‏کوشد تا دل محبوبه ‏اش ( مگوایر ) را نیز به دست بیاورد...

پروفسوری به نام «ایزاک بورگ» پس از یک عمر فعالیت پزشکی، مفتخر به دریافت دیپلم افتخاری از طرف کلیسای جامع «لوند» می‌شود. او در مسیر رسیدن به مراسم مورد نظر، یک سفر ذهنی، به گذشته‌ی خود نیز شروع می‌کند.

«نیک بنیستر»، یک محقق خصوصی است که پس از آشنایی با «مای» زندگی‌اش دگرگون می‌شود، اما پس از ناپدید شدن او دست به هر کاری می‌زند تا حقیقت را در مورد او پیدا کند.

یک استندآپ کمدین و یک خواننده‌ی اوپرا، صاحب یک دختر با موهبتی شگفت‌انگیز می‌شوند که زندگی آنها را دگرگون می‌کند.

دو دوست صمیمی که به دنبال تغییر اوضاع هستند ، در خارج از کشور به عنوان یک دانشجوی بورس وارد یک ماجراجویی تغییر دهنده زندگی می شوند. اما آیا آنها می توانند از مشکلات دور بمانند؟

روایت رابطه ی عاشقانه و سفر حماسی عضو گروه راک " پانک لام" و زن جوانی که با گروهش وسواس داشت به حومه میانه غربی آمریکا ...

ایسی دختر بیست ساله ی یک میلیاردر و اوسی جوانی بیست و سه ساله، از طبقه ی متوسط جامعه است که مادرش به تنهایی و با مشقت او را بزرگ کرده. با وجود این شکاف بزرگ، رابطه ای میان آن ها شکل می گیرد.